عنوان | پاسخ | بازدید | توسط |
![]() |
0 | 229 | love77 |
![]() |
3 | 321 | paniiiz |
![]() |
2 | 429 | golemaryam |
![]() |
1 | 303 | farzad |
![]() |
0 | 326 | love77 |
![]() |
0 | 320 | roya72 |
![]() |
0 | 406 | farzad |
![]() |
0 | 352 | farzad |
![]() |
0 | 302 | farzad |
![]() |
0 | 308 | farzad |
حماقت چیست…؟
این که من…
تو را…
با تمامبدیهایی که درحقم میکنی…!!
هنوز…دوست دارم
دوست می دارمـش … امـّـا …
می تـرسم بـگویــم و بگـویـد : ” مرسـی !! ”
یــا بگویـد بـه این دلـیـل و آن دلـیـل دوسـتـم نـدارد …
یــا چـه می دانـم …
مثـل خیـلیـهـا بگـویـد لیـاقـتـم بـیـشـتـر از این حرفـهاسـت …
می تـرسـم از اینــکـه
هـرچـیـزی بـگویـد جُـز :
” مــَــن هـم دوسـتت دارم …
وقتی نه دستی برای گرفتن است،
نه آغوشی برای گریه،
نه شانهای برای تکیه؛
انتظارنداشته باش خندهام واقعی باشد !!!
می خندم تا تو آرام باشی…
این روزها فقط زندهام تا دیگران زندگی کنند
بیچاره دلم
با دیدنت باز هم لرزید
نمیدانست تو همان بی وفای دیروزی
بیچاره دل است
عقل ندارد
من
چه دو حرفیه وسوسه انگیزیست …
این من!
نه در پی عشق است نه تشنه ی مهربانی
فراری از پسران مانکن پرست و دختران آهن پرست …
فقط برای خودم هستم…خود خودم ! مال خودم !
صبورم و عجول !!
سنگین و سرگردان !!
مغرور …
با یک پیچیدگی ساده و مقداری بی حوصلگیه زیاد !!!
و برای تویی که چهره های رنگ شده را می پرستی نه سیرت آدمی ؛ هیچ ندارم
راهت را بگیــر و بـــــــرو
حوالی ما توقف ممنــــوع است !
خنده ام میگیرد
وقتی پس از مدت ها بی خبری
بی آنکه سراغی از این دل آواره بگیری
میگویی : دلم برایت تنگ است
یا مرا به بازی گرفته ای
یا معنی واژه هایت را خوب نمیدانی
دلتنگی ارزانی خودت . . .
مگه اشک چقدر وزن داره
کــه بـا جــاری شـدنـش
ایـنــقـدر سـبـک مـی شـیـم !!!
تو را دوست دارم
در این باران
میخواستم تو
در انتهای خیابان نشسته باشی
من عبور کنم
سلام کنم
تو مقصری اگر من دیگر ” من سابق ” نیستم !
من را به من نبودن محکوم نکن !
من همانم که درگیر عشقش بودی !
یادت نمی آید ؟!
من همانم !
حتی اگر این روز ها هر دویمان بوی بی تفاوتی بدهیم !
این روزها پرم از لحظه هایی که
دوستشان ندارم…
توی ایـن چـنـد سال عمـرم یه چـیز خـوب فهمیـدم
گـذر زمـان بعضی چیزا رو حـل نمی کنه
مــاســت مـــالــی مـی کـنــه !
درد داره
که همیــــــــــــــــــشه
اونـــــــی که تو خیــــالته
بی خیالتـــــــــــــــه
کـآش میـدآنـِـستـــے
دُنـیـآےِ مـَن دَر لَـبـخـَنـدهـآےِ تُـــــ♥ـــــو
لَــمس کَــردَن اِحسـآسَـت
گِرِفـتـَن دَستـآنَـت خُلـآصـِـﮧ میشَـوَد
بــِﮧ هـَمیـن سـآدِگــے...
بَـرآےِ تَـمـآمِ لَـحظـِـﮧ هـآےِ بـآ مـَــن نَـبودَنَت
دِلـتَـنگــے میکُـنَـم !!
هرچه کردم نشدم از تو جدا، بدتر شد
گفته بودم بزنم قید تو را، بدتر شد
مثلا خواستم این بار موقر باشم
و به جای "تو" بگویم که "شما"، بدتر شد
آسمان وقت قرار من و تو ابری بود
تازه، با رفتن تو وضع هوا بدتر شد
چاره دارو و دوا نیست، که حال بد من
بی تو با خوردن دارو و دوا بدتر شد
گفته بودی نزنم حرف دلم را به کسی
زده ام حرف دلم را به خدا، بدتر شد
روی فرش دل من جوهری از عشق تو ریخت
آمدم پاک کنم عشق تو را، بدتر شد ...
تا دیروز …
هرچه می نوشتم عاشقانه بود !
از امروز …
هرچه بنویسم صادقانه است !
عاشقانه دوستت دارم …
دلـــــــم بـــــــــــــــــــــــــــــرای تــــــــو
بـیـشــــــتـر از خــــــودم می ســـــــوزد !
فـــــــکـر مــــــــــــــــــــــــــی کـنـــــــی
کـســـــــی بـه انـــــــــــــدازه ی مـــــــن
دوســـــــتـت خـــــــــــــــواهـد داشــــــت ؟!
ایـטּ روزهآ هـم خوش حآلـم هم غمگیـטּ . . . !
نمـﮯ فهمم . . .
خودم هم حآلـم رآ نمـﮯ فهمم . . .
گآهــﮯ قنـد در בلـم آبــــ مـﮯ شود و روحم بہ آسماטּ هآ پـر مـﮯ کشـد . . .
گآهــﮯ تنهآ בلـم اتآقـﮯ میخوآهـد تآریـڪـ و سوتــــ و ڪور . . .
ڪه بنشینم گوشہ ڪنـآرش و ثآنـیہ بہ ثآنـیہ ام رآ هم آغـوش غـم شوم . . .
نمیـدآنم . . .
تنهآ چیز ﮮ ڪه میـدآنم ایـטּ استــــ ڪه ایـטּ روزهآ בلـم بــچہ مـﮯ شود
مـﮯ میخنـدد دمـﮯمیگریـد و پآ بہ زمیـטּ مـﮯ ڪوبـد ،
دمـﮯ بهآنہ هآﮮ ڪودڪآنہ میگیـرد . . . !
{בل ڪوچـڪـ مـטּ} آرام بآش . . . خودم هوآیتــــ را دآرم...